قرآن و صدقات ماندگار
قرآن و صدقات ماندگار
نویسنده: محمد امامی
چکیده:
صدقه از مواردی است که در قرآن کریم بر آن تأکید زیاد شده و از این میان برای صدقات ماندگار ازجهت ماندگاری خود یا اثرآن، ارزشی جاودانه قائل شده است. در این مقاله پس از مفهوم شناسی صدقه، به بیان گستره ی آن پرداخته شده و بیان می شود که هرچند در فقه صدقه ی ماندگار معادل وقف می باشد،اما در آموزه های قرآنی و روایی مفهومی وسیع تر دارد و هرعملی را که خود یا اثرآن جاودانه باشد و از نگاه این آموزه ها صدقه تلقی شود را،شامل است. برای اثبات این مطلب نخست مفهوم لغوی «صدقه» و «جاریه»، را با بهره گیری از آیات و روایات، بررسی نموده و آنگاه ارزش صدقه از دیدگاه قرآن کریم،آثار مترتب براین عمل خیرخواهانه و شرایط لازم برای بارشدن این آثار برآن، با تمسک به آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام تبیین گردیده است.کلید واژه ها: صدقه ماندگار، انفاق، تفسیر موضوعی، زکات، وقف.
مقدمه یکی از موضوعاتی که در قرآن کریم و آموزه های آن مورد تأکید قرارگرفته،صدقه است که دارای انواعی می باشد که ازجمله ی آنها صدقات ماندگار است. صدقه در فرهنگ اسلامی از جایگاه والایی برخوردار است و پاداش پرداخت صدقه و انفاق را خود خداوند بر عهده گرفته است. راستی صدقه چیست و بر چند نوع است؟ صدقه ماندگار چیست؟ آیا صدقه ی ماندگار همان وقف است یا آنها دو حقیقت متفاوت هستند؟ ارزش و آثار صدقه چیست؟ اینها مسائلی هستند که در این مقاله، از طریق مطالعات آیات قرآن کریم و با مراجعه به تفاسیر و روایات اهل بیت ـ که عدل قرآن اند و در حقیقت نمی توان مفهوم حقیقی آیات قرآن را دانست،مگر با توجه به روایات وارده برای تبیین و تفسیر آن ـ مورد مطالعه قرار گرفته است.
مطالعه این موضوع و پرداختن به زوایای مختلف آن، علاوه بر اینکه مطالعه ی آیات قرآن است عرضه ی آن در جامعه ی اسلامی می تواند در فرهنگ سازی جامعه مؤثر باشد و مردم با مطالعه ی این آثار نسبت به انجام این اعمال خیر و بشردوستانه،درانجام احیای این سنت معنوی ـ اجتماعی پیامبراکرم (ص) گام بردارند. لذا مطالعه این موضوع هر چند مسبوق به سابقه باشد،عرضه ی آثار مربوط و چاپ و نشر آن در فرهنگ سازی جامعه مؤثربوده و مصداق احیای امر ائمه(ع)است که حضرت رضا (ع) برای انجام دهنده ی آن از خداوند متعال آمرزش طلبیده و فرموده است: «رحم الله من احیا أمرنا» و در پاسخ به سؤال از چیستی امر آنان فرمود: یادگیری معارف ما و انتقال آن به دیگران تا آن را به کار بندند. (صدوق، 1361، ص 180)
مفهوم لغوی صدقه
چیزی است که به قصد قربت ودر اصل به صورت تبرعی پرداخت می شود. (شهید اول، ج 1، ص 253)
انواع صدقه
صدقه از جهتی دیگر نیز بر دو قسم است و این تقسیم به اعتبارماندگاری چیزی است،که صدقه داده شده است. زیرا آنچه صدقه داده شده گاه کالایی مصرفی و زایل شدنی است مثل خوراکی، پوشاک، پول و... و گاه چیزی است ماندگار، مثل زمینی که وقف شده و برای همیشه عین آن باقی می ماند.
درفقه هرگاه سخن از صدقه ی جاریه یا صدقه ی ماندگار است اشاره به وقف است و بعضی صریحاً ابراز داشته اند که مراد از صدقه ی جاریه خصوص وقف است و در برابر سایر صدقات قرار می گیرد. (معروف الحسین، [وصیت...]، الشریع) کما اینکه هدف از وقف بقای عین موقوفه و ماندگاری آن است؛علامه حلی دراین مورد می فرماید: «و أنما سوق الوقف لیکون صدقه مخلده جاریه علی مرور الزمان».
طول زمان برای استفاده در نظرگرفته شده است. (علامه حلی،تذکره الفقهاء، ج 2، ص 431؛ آخوند خراسانی، ص 109)
صدقهی ماندگار
نهضت امام خمینی نیزنقطه عطفی محسوب می شود که برای همیشه درتاریخ جاودانه و اثر آن درجامعه بشری ماندگار خواهد بود. پس نمی توان جاودانگی یک عمل را منحصر در وقف نمود و گف صدقه ی جاریه منحصر در وقف است. قرآن کریم می فرماید: «إنّا نحن نحی الموتی و نکتب ما قدموا و ءاثارهم». (یس، 12) که برخی از مفسرین آثار را، به معنی آنچه پس از درگذشت انسان می ماند و درآن چیز مردم به آنها اقتدا می کنند،می دانند. (طوسی، 1409، ج 8، ص 448) و بعضی نیز آن را مطلق عمل دارای اثرمطرح نموده اند. (طبرسی، 1415،
ج 8، ص 263) علامه در تفسیر این فقره از آیه می نویسد: «والمراد بآثارهم ما ترکوه لما بعد موتهم من خیر یعمل به کتعلیم علم ینفع به او بناء مسجد یصلی فیه او میضاه یتوضأ فیها، او شریعمل به کوضع سنه مبتدعه یسنن بها».(طباطبایی، 1452، ج 2، ص 66) یعنی منظور از آثار، چیزی است که انسان برای بعد از مرگ خود بگذارد. خواه عمل خیری باشد که بعد از او ادامه یابد مثل آموزش علم وحرفه ای که پس از او دیگران از آن سود ببرند، یا ساختن مسجدی که درآن نماز گزارده شود،یا ساختن وضوخانه ای که در آن وضو گرفته شود. و همچین عمل شری که پس ازوفات او بدان عمل گردد مثل ابداع سنتی ناپسند که پس از او بدان عمل گردد.
مفسران اهل سنت،درذیل این آیه شریفه، روایتی را مطرح می کنند که این آثارباقی ماندنی را که انسان بعد از وفات خود می تواند ازآنها بهره برد در سه دسته بیان می نماید. در این حدیث پیامبراکرم(ص) فرموده است: «إذا امات الانسان انقطع عمله الا من ثلاث:صدقه ی جاریه او علم ینفع به او ولد صالح یدعو له». (قرطبی، 1405، ج 1، ص 3؛ ابن کثیر، ج 1، ص 189؛ثعالبی،1418، ج 3، ص 467 و...) یعنی بعد از آنکه انسان ازدنیا رفت،هیچ چیزی غیرازاین سه به حال او مفید نخواهد بود، یکی صدقه ی ماندگاری که از ثواب آن بهره می برد، دیگرعملی که دیگران از آن بهره برند و سوم فرزند صالحی که برای او دعا کند.دراین روایت مراد از صدقه ی جاریه نمی تواند خصوص وقف باشد،زیرا اگرچنین مفهومی داشته باشد،تمام اعمال ماندگار دیگری را، که به مقتضای سایر روایات پس از مرگ،برای انسان منشأ اثراست نفی می کند؛ چون این روایت دارای صراحت است و می گوید «انقطع عمله الا من ثلاث» درحالی که دربسیاری از روایات است که سنت خوب،تعلیم دیگران و ... چیزهایی هستند که انسان، بعد ازوفات خود،از آنها سود می برد. پس مراد از صدقه ی جاریه در این روایت هرکارنیکی است که اثری جاودانه یا ماندگار داشته باشد و این مفهوم روایتی است که می گوید: «کل معروف صدقه». (کلینی، 1367، ج 4، ص 26)
خلاصه ی کلام اینکه گرچه مراد از صدقه ی جاریه در فقه وقف می باشد،اما این اصطلاح خاص فقه است و در قرآن مفهوم وسیعی دارد و ماندگاری اثر آن اختصاص به وقف ندارد،بلکه گستره ای وسیع داشته و همین مفهوم وسیع دراین جستارمورد نظر است.
حال این سؤال مطرح می شود که مگر نمونه هایی که مطرح گردید صدقه است؟ سخن ما از صدقه ی ماندگار است نه هر کار با ارزش و مفید ماندگار، بنابراین باید دید آیا صدقه بر اینها صادق است یا نه؟
گستره ی مفهوم صدقه و صدقه ی ماندگار
صدقه در لغت
مفهوم لغوی صدقه گسترده است و هرگونه هزینه ای را که برای رضای خدا انجام شود،شامل است. در لسان العرب آمده است که «الصدقه ما اعطیته فی ذات الله للفقراء». (ابن منظور،ج 10، ص 196) بنابراین از نظر لغوی اختصاص به موردی خاص ندارد بلکه تنها قید آن همان قصد قربت و در جهت رضای خداست.
صدقه در روایات
درجای دیگرپیامبر اکرم می فرماید:«تصدقوا علی اخیکم بعلم یرشده و رأی یسوده». (مجلسی، 1983، ج 75، ص 105؛ ابن فهد حلی، 1411، ج 63) یعنی به برادر دینی خود به وسیله ی دانش که او را راهنمایی کند و مشاوره ای که او را به هدف رساند،صدقه دهید.
در روایات همچنین از حفظ زبان (مجلسی، 1983، ج 71، ص 268) و گفتارنیک (حرعاملی، 1403، ج 3، ص 507) به صدقه یاد شده و بهترین صدقه،صدقه ی زبان ـ که مانع ازخونریزی می شودـ بیان شده است. (ابن فهد حلی، 1411، ص 62)
صدقه در قرآن
در آیه 88 سوره یوسف، آمده است که فرزندان یعقوب، آنگاه که بر یعقوب وارد شدند،گفتند: ای عزیز مصر! بر ما و خانواده ی ما ناراحتی وارد شده و کالای کمی برای خرید مواد غذایی آورده ایم پس شما پیمانه ی ما را برای ما کامل کن و «تصدق علینا» که خداوند بخشندگان را پاداش می دهد.
در اینکه منظور از تصدق چه می باشد،بین مفسرین اختلاف است و چند قول وجود دارد. یعنی همان دادن مواد غذایی بیشترنسبت به کالایی که آنان داشتند را مطرح نموده اند. اما بعضی آن را چیزی جدای ازاین تکمیل پیمانه آنان دانسته اند و آن آزاد کردن برادرشان بنیامین است که نه صدقه ای مادی بلکه صدقه ای معنوی است،یعنی اغماض از مجازات و حبس برادری که متهم به دزدی است و بخشیدن او.
درتأیید احتمال دوم نکاتی وجود دارد که با توجه به آن باید همین احتمال را پذیرفت.
الف. درآیه ای دیگر از قرآن (بقره، 219) از پیامبر درباره آنچه باید صدقه داده شود سؤال می شود و سپس درپاسخ می فرمایند: «قل العفو» دراین آیه عفو یکی از موارد صدقه است که کاملاً برمحل بحث ما تطبیق می کند.
ب. احتمال اول مستلزم تکراراست زیرا درابتدا گفته اند: «فأوف لنا الکیل» و حال که می گویند «و تصدّق علینا». اگر منظورهمان مطلب باشد،این موجب تکراراست؛اما اگر منطورعفو و آزادی برادرشان باشد،مطلب جدید است و حمل آیه قرآن براین مفهوم رجحان دارد برحمل برمفهومی که مستلزم تکراراست.
ج. در روایات آمده است که یعقوب (ع)نامه ای برای عزیز مصرنوشته بود و تحویل فرزندان خود داده بود تا به فرمانروای مصربرسانند. وی در آن نامه ضمن
اشاره به گرفتاری ها و قحطی و مصیبت های خود، از او خواسته بود فرزندش بنیامین را آزاد نماید.
وقتی نامه را به یوسف دادند،آن را گرفت،بوسیدو برچشمان خود کشید و اشک ازچشمانش جاری شد و همین کار موجب حیرت برادران شد و به فکرفرو رفتند که نکند او یوسف باشد. (طبرسی، 1415، ج 5، ص 450)
برادران یوسف ازاو تصدق خواستند و او هم به آنان پاسخ داد و صدقه ای ماندگاربه آنان داد. صدقه ای که هنوز هم در تاریخ ثبت است و برای انسان های الهی الگوی است و آن را به عنوان یک سمبل و نمونه از بخشش یاد می کنند. زیرا او نه تنها بنیامین را به آنان بازگردانید،بلکه ازخود رفتاری نشان داد که هنوزهم پس ازهزاران سال، مردم به آن اقتدا می کنند و به آن استدلال می نمایند. آیات 89 تا 93 سوره یوسف این رفتاررا بیان می کند،که پس ازآنکه آنان درخواست خود را مطرح نمودند،او گفت:آیا می دانید شما با یوسف و برادرش چه کردید؟
آنان بلافاصله مشکوک شده و گفتند: «مگر تو همان یوسفی؟» حضرت بلافاصله جواب داد که من یوسف واین برادرم بنیامین است و نگذاشت آنها در حیرت و نگرانی به سر برند. رفتارهای یوسف که همه درس اخلاق ودر واقع مصداق صدقه ی ماندگاراست عبارت است از:
1. ازآنان به طور سربسته و اجمالی می پرسد که می دانید با یوسف و برادرش آنگاه که جاهل بودید چه کردید؟ دراین سؤال اولاً جرم آنان مختصر و سربسته بیان می شود و ثانیاًٌ آن عمل از روی جهل آنان و نه از روی عناد و دشمنی،بیان می شود تا آنان زیاد شرمنده نگردند.
2. به محض اینکه آنان پرسیدند که آیا تو همان یوسف هستی؟ بی درنگ پاسخ مثبت خود را به آنان داد تا آنان در حال حیرت و نگرانی نمانند.
3. وقتی آنان گفتند خداوند تو را بر ما برتری داده، پاسخ داد که امروز بر شما ملامت و توبیخ نیست و بلافاصله با اشاره به رحمت پروردگار بشارت می دهد که خداوند هم شما را می بخشد تا آنان ازگناه گذشته خود ناراحت نباشند.
4. برای آنکه آنان کاملاً آرام گیرند و هیچ نگرانی نداشته باشند پیراهن خود را به آنان داد و گفت آن را ببرید و بر روی چشمان پدر قرار دهید تا چشمان او بینایی خود را بازیابد و این گونه حزن و اندوه آنان به طورکامل از بین ببرد.
این رفتار یوسف از دو جهت مصداق بارز صدقه ی ماندگار است:
الف. اودرگذشت و عفوی که ازخود نشان داد، سنت حسنه ای را تأسیس کرد که برای همیشه تاریخ انسان های خدایی در این امربه او اقتدا می نمایند و این کار از مصادیق صدقه است.
ب. فرستادن لباس به منظور شفا یافتن پدرو بینایی چشم او عملی است که امروز پس از هزاران سال برای اثبات مطالب علمی و عقیدتی به آن استناد می شود و آن عمل دلیلی بر درستی چنین رفتاری تلقی می شود. پس اعمال یوسف با اینکه انفاق مال نبود مصداق صدقه ی ماندگاراست.
بنابراین مشخص می شود که از دیدگاه آموزه های دینی صدقه اختصاص به پرداخت پول به فقیر ندارد کما اینکه درمورد زکات هم گفته شده است: «زکات العمل نشره» (لیثی واسطی، 1376، ص 276) انفاق نیز که مفهوم صدقه را دارد گستره ی معنای وسیعی دارد و هرکارخیری را شامل است و درآیه شریفه ی «ومما رزقنهم ینفقون»، به شمول آن اشاره شده است،به گونه ای که دراینجا نمی فرماید از اموال خود انفاق می کنند بلکه می فرماید ازآنچه به آنان روزی داده ایم انفاق می کنند.(طریحی، 1428، ص 428) روزی خداوند نیز دایره ی گسترده ای دارد و شامل نعمت های مادی و معنوی از سلامتی جسمی و روحی تا مال و مکنت و پست و جایگاه و علم و اندیشه و... همه را شامل است. در بعضی از روایات به انتقال علم و دانش به دیگری تفسیرشده است. (قمی، 1404، ج 1، ص 30) و صاحب التبیان، آن را عام و شامل تمام انفاقات داشته است. (طوسی، 1409، ج 1، ص 57) قرآن کریم درجای دیگراظهار می داد که از تو می پرسند که چه چیزی در راه خدا انفاق کنند؟ سپس می گوید: «قل العفو». (بقره، 219) در روایات نیز به این نکته اشاره شده و ائمه علیهم السلام همه ی انواع کمک های مالی و غیرمالی، مادی و غیرمادی و واجب و غیرواحب را از مصادیق این انفاق دانسته اند.(مجلسی، 1983، ج 96، ص 169)
ارزش و جایگاه صدقه در قرآن
الف. درآیات زیادی از قرآن کریم به دادن صدقه و زکات و انفاق توصیه شده و از کسانی که آن را انجام می دهند به عنوان مؤمن،با تقوی،هدایت شده و مشابه آن نام برده شده است.مثلاً در سوره بقره، در مورد با تقوایان می گوید: آنهاکسانی هستند که ازآنچه به آنان روزی داده ایم انفاق می کنند. (بقره، 3)
ب. قرآن کریم آنجا که ویژگی های رفتاری اهل بهشت را مطرح می کند،می فرماید: «والذین فی أموالهم حق معلوم للسائل و المحروم». (معارج، 24 و 25) گرچه برخی از مفسرین این حق معلوم را به زکات تفسیر نموده اند. (طبرسی، 1415، ج 10، ص 125) اما بسیاری آن را غیر از زکات، یعنی صدقاتی که خودشان بر خود الزام نموده اند، می دانند. (عیاشی، بی تا، ج 1، ص 30؛ حویزی، 1412، ج 5، ص 416؛طباطبایی، 1402، ج 20، ص 16) روایت وارده از امام صادق (ع) نیزهمین مطلب را تأیید می کند.
ج. قرآن مجید درجای دیگرانفاق از آنچه خداوند به انسان روزی داده در کنار برگزاری نماز به عنوان رکن ایمان مطرح می نماید و می گوید مؤمنان کسانی هستند که نماز به پا می دارند و ازآنچه به آنان روزی داده ایم انفاق می کنند. (انفال، 4)
د. دربعضی ازآیات به انفاق و تصدق توصیه شده و دراین توصیه ازصیغه ی امراستفاده شده که ظهور دروجوب دارد. (مظفر، 1370، ج 1، ص 62) و یا مشترک بین وجوب و ندب می باشد و این امر نشانگراهمیت موضوع است.
آثار صدقات
1. صدقه و تطهیر جان و مال
2. صدقه و آرامش روانی
3. بازگشت سود صدقه به پرداخت کننده
4. صدقه و آمرزش گناه
در عین حال آمرزش گناه از آثار پرداخت صدقه است و علت اخفا دراین آیه است که قصد قربت و رضای خدا،درآن قطع تر است پس چنانچه صدقه ی آشکار هم، به طور خالص برای رضا خدا باشد و به دور از منت و ایذای گیرنده ی آن انجام شود،همان اثر را می تواند داشته باشد.
تردیدی نیست که هریک از دو نوع انفاق علنی و مخفی،اگربه قصد قربت و در راه خدا باشد، دارای اثری مفید است. گاه بهتراست صدقه درپنهان انجام شود و گاه به طور آشکار و این انسان است که باید با درک شرایط، بهترین آن را انتخاب نماید. گاه انفاق آشکار موجب ترغیب و تشویق دیگران و رایج شدن یاری رساندن به دیگران و انجام کار خیر می شود. وقتی انسان چیزی را وقف می کند یا مدرسه و پل و بیمارستان می سازد،اگر دیگران مطلع شوند آنان نیز دست به آن کار می زنند و این موجب رشد و افزایش کارهای خیراست. انفاقات واجب یعنی زکات اگر علنی ادا شود پرداخت کننده ی آن در معرض تهمت فرار از وظایف شرعی قرار نمی گیرد و گاه انفاق مخفی مناسب تراست و آن در صورتی است که اگر علنی دست به انفاق بزند در معرض ریا باشد یا موجب منت و اذیت برای گیرنده ی آن باشد و یا برای وی کسر شأن تلقی شود.دراین صورت بهتراست به صورت مخفی انجام گردد.
بعضی ازمفسرین نیز این حق انتخاب، در چگونگی پرداخت صدقه را، که گاه آشکار و گاه پنهان پرداخت شود، در مورد انفاقات مستحب دانسته اند اما گفته اند زکات بهتر است همیشه آشکار پرداخت گردد. (مکارم شیرازی، 1384، ج 2، ص 404)
نکته ی قابل توجه دراین آیه آن است که آیه می گوید: «ویکفر عنکم من سیئاتکم»؛ «من» تبعیضیه است و یعنی در اثر انفاق، بخشی از گناهان بخشیده می شود و البته مقدار آن بستگی به مقدارانفاق انجام شده و میزان اخلاص آن دارد. در آنجا نیز باید اذعان نمود که اثر صدقه ی ماندگار در جبران گناه گذشته بیشر از صدقه ی غیر ماندگار است. زیرا مردم همواره از آثارصدقه ی ماندگارسود برده و او ازآثار آن بهره می برد.
شرایط ارزشمندی صدقه
1.انگیزهی الهی
قرآن کریم دراین خصوص می فرماید: «کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت ملکات انسانی در روح خود انفاق می کنند،همچون باغی است که درنقطه ی بلندی باشد و باران های درشت به آنان برسد و میوه ی دو چندان بدهد». (بقره، 265) براساس این آیه، عامل مؤثر دراینکه صدقه و انفاق مؤثرباشد و اثرجاودانه داشته باشد، قصد جلب رضای خداوند است و اگرانفاقی به قصد ریا و یا برای جلب رضایت دیگران انجام پذیرد،چنین آثاری نخواهد داشت.
بر این اساس،فقها در صدقه همواره قصد قربت را شرط دانسته اند و تفاوت آن با هبه و هدیه در وجود قصد قربت یا عدم آن است. زیرا صدقه با قصد قربت انجام می شود اماهبه به قصد ایجاد محبت و دوستی با طرف مقابل. (فخرالمحققین، 1386، ج4، ص 29) در روایات نیز آمده است که «لا صدقه الا ما ارید به وجه الله و ثوابه».(حر عاملی ،1403،ج13،ص319)و ظاهراً «لا» به حسب ظاهر، نفی جنس است نه نفی کمال. یعنی اصلاً صدقه محقق نمی شود نه اینکه صدقه ای ناقص پرداخت شده باشد.
در مورد اعتبار قصد قربت در وقف، گرچه بین فقها اختلاف است اما اکثراً یا آن را لازم دانسته یا بنا بر احتیاط تحقق آن را توصیه می کند (حایری، 1380، ص 71) بسیاری از فقها وقف را در اصل ،مصداق صدقه می دانند و لذا وقف بدون قصد قربت را معتبرتلقی نمی کنند. سایر صدقات ماندگار نیز درصورتی دارای اجر و پاداش دائمی است که به قصد رضای خدا انجام شده باشد.انجام کاری پسندیده، گفتن کلمه ی حق، امربه معروف، ایجاد سنتی نیک و ... در صورتی صدقه ای تلفی می شود که ثواب آن برای همیشه به فاعل آن برمی گردد، که آن را برای رضای خدا انجام دهد.
2. پاکی مورد صدقه
البته ازدیدگاه بسیاری از مفسرین این دو دیدگاه با هم منافات ندارند بلکه قابل جمع است. (مکارم شیرازی و دیگران، 1386، ج 2، ص 390) به نظر نگارنده مورد آیه هرچه باشد،مفهوم آن عام است و شامل همه ی موارد مشابه بوده و این دو مورد هم از باب ذکر مصداق است.
بنابراین،ازآنجا که انفاق و صدقه،اجری عظیم داشته و اثر آن ماندگاراست حتی ازنظرعقل و منطق نیزباید کالا، خدمات یا سیره و سنتی با ارزش باشد و تا بتواند اثری ماندگار ازخود برجای گذارد.
3. پرهیزاز منت و اذیت
بین می برد بلکه ثواب و اجر و پاداش اولیه آن را نیز محو می کند. زیرا این کار با مفهوم اولیه ی صدقه که اعلام صداقت و خیرخواهی با طرف مقابل است منافات دارد، چه اینکه این کارموجب ریختن آبروی طرف و تحقیراوست.
قرآن کریم دراین مورد می فرماید:«یأیّها الذین ءامنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ والأذی»؛(بقره، 264) یعنی به وسیله ی منت گزاردن و اذیت،صدقات خود را باطل نکنید.البته بعضی از مفسرین هم گفته اند:باطل نکنید صدقات خود را با منت گزاردن برخدا و اذیت کردن کسی که صدقه را گرفته است. (طبرسی، 1415، ج 2، ص 185) علت اینکه در این صورت عمل مبتلا به احباط می شود و اثر آن از بین می رود، این است که انسان باید صدقه را برای رضای خدا و برای خشنودی او بپردازد و طبق آیه ی قرآن که می فرماید: «ألم یعلموا أن الله هو یقبل التوبه عن عباده و یأخذ الصدقات...». (توبه، 104) گیرنده ی صدقه درحقیقت خود خدا است و پاداش آن نیز به عهده ی اوست. بنابراین حقی بر عهده ی گیرنده صدقه نداریم تا براو منت گزاریم و لذا اگر منتی انجام شود اثر و پاداش آن از بین می رود. در روایتی نقل شده که امام صادق (ع) فرمودند: «به راستی که خداوند چیزی نیافرید، مگراینکه برای آن خزانه داری مقرر فرمود و مأموری از فرشتگان برآن گمارد،جزصدقه که خود،متولی و خازن آن است. (مجلسی، 1403، ج 93، ص 127) و درجای دیگر فرمود صدقه را خود خدا، دریافت می کند. (کلینی، 1365، ج 4، ص 9)
4. پرهیز از ریا
سنگی است که لایه نازکی از خاک بر روی آن باشد و دانه هایی از گیاهان درون آن خاک باشد و رگبار باران به آن ببارد که با اولین دانه های باران،آن بذرها شسته می شود.(بقره، 264)
دراین مثال با اینکه تمام وسایل رشد و نمو، مهیاست، بذرقابل احیا،باران مناسب،خاک و هوای مناسب.اما در زمینه ای غیر مناسب قرارگرفته،یعنی روی تخته سنگی صاف که به ظاهر زیباو تمیز است، اما زمینه رشد در آن مفقود است و بذرها را آب می برد. در مورد صدقه هم اگر ظرف و زمینه آن نامناسب باشد، اثری بر آن مترتب نخواهد بود. صدقه ای که می تواند اثرآن ماندگارباشد،عقیم می ماند. سنت خیر و گفتاری مفید که می توان برای همیشه برای انسان سودمند باشد، به علت اینکه به قصد رضای خداوند نبوده بلکه هدف او ریا بوده است، فاقد این آثار می باشد.
نتیجهگیری:
1. قرآن کریم
2. آخوند خراسانی، محمدکاظم، (1406ق)، حاشیه المکاسب، سیدمهدی شمس الدین، وزارت ارشاد اسلامی، 1.
3. ابن فهد حلی، محمدبن محمد، (1411)، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، قم: جامعه مدرسین.
4. ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء حافظ، (1412ق)، البدایه و النهایه، بیروت: مکتبه المعارف، 1.
5. ابن منظور، ابوالفضل حمادالدین محمدبن مکرم، (بی تا)، لسان العرب، قم: نشرادب حوزه، 1و10.
6. ابن منظور، محمدبن مکرم، (1363ش)، لسان العرب، قم: نشر ادب حوزه، 10.
7. احسانی، ابن ابی جمهور، (1403)، غوالی اللئالی، قم: سیدالشهداء، 2.
8. اصفهانی، محمدحسین، (1418ق)، حاشیه کتاب المکاسب، بی جا، ذوی القربی، چاپ اول، 3.
9. ثعالبی،محمدبن مخلوف، (1418)، تفسیر الثعلابی، عبدالفتاح ابوسنه و دیگران، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1و3.
10. حائری یزدی، محمدحسن، (1380)، وقف در فقه اسلامی و نقش آن در شکوفایی اقتصاد اسلامی، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی.
11. حرعاملی، محمدبن الحسن، (1403ق)، وسایل الشیعه، مؤسسه آل البیت لا حیاء التراث ، تهران: مکتبه الاسلامیه، 3،2و13.
12. حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، (1414ق)، تذکره الفقهاء مؤسسه آل البیت، قم: مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، 2.
13. حویزی، عبدالعلی، (1412)، تفسیر نورالثقلین، سیدهاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه اسماعیلیان، 5،4.
14. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، (بی تا)، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر کتاب، 1.
15. راوندی، قطب الدین، (1405)، فقه القرآن، سیداحمد حسینی، مکتبه آیت الله العظمی نجفی مرعشی، 1و2.
16. شهید اول، محمدبن جمال الدین مکی عاملی، (1414ق)، الدروس الشرعیه، قم:مؤسسه النشرالاسلامی، 1.
17. صدوق،ابی جعفرمحمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی، (1361ش)، معانی الاخبار،علی اکبرغفاری، قم: انتشارات الاسلامی.
18.طباطبایی، محمدحسین، (1402)، المیزان فی تفسیر القرآن بیروت:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 2،3و20.
19. طبرسی، فضل بن حسن، (1415ق)، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 2و8و10.
20. طریحی، فخرالدین، (1428)، تفسیرغریب القرآن الکریم؛محمد کاظم طریحی،قم:انتشارات زاهدی، 1.
21. طوسی،ابوجعفرمحمدبن الحسن، (1409)، التبیان، احمد حبیب قصیرالعاملی، مکتب الاعلام الاسلامی، 8،1،2،و9.
22. ---- (1387ق)، المبسوط فی فقه الامامیه، تهران: حیدریه، 3.
23. عسکری،ابوهلال، (1412)، الفروق اللغویه، مؤسسه النشرالاسلامی؛قم:جامعه مدرسین، 1.
24.عیاشی، محمدبن مسعود، بی تا، التفسیرالعیاشی، سید هاشم رسولی محلاتی،تهران:المکتبه العلمیه الاسلامیه، 1.
25. فخرالمحققین ابن علامه، محمدبن حسن بن مطهر، (1386)، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد،کرمانی و اشتهاردی،قم:مطبعه العلمیه، اول، 4.
26. فیروزآبادی،محمدبن یعقوب، (بی تا)، القاموس المحیط، 3.
27. قرطبی،ابوعبدالله محمدبن احمد،(1405)، الجامع لا حکام القرآن، بیروت: داراحیاءالتراث، 1.
28. قمی، علی بن ابراهیم، (1404)، تفسیر علی بن ابراهیم؛ القمی، سید طبیب جزایری، قم: مؤسسه دارالکتاب، سوم، 1.
29. کلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، (1365)، الکافی، علی اکبرغفاری،تهران:دارالکتب الاسلامیه، 2و4.
30.کوفی،علی بن فراط، (1405)، تفسیر فراط کوفی، محمدکاظم، تهران:التابعه الوزاره ی الثقافه و الارشاد الاسلامی، اول، 1.
31. لیثی واسطی،علی بن محمد،(1376ش)، عیون الحکم و المواعظ،حسین حسنی بیرجندی، دارالحدیث، اول، 1.
32. مجلسی، محمدباقر، (1983)، بحار الانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء، 71و75و78و93و96.
33. مظفر، محمدرضا، (1370ش)، اصول الفقه، نجف: مطابع دارالنعمان، 1.
34. معروف الحسینی، هاشم، (1380)، وصیت، وقف و ارث زوجه و عول و تعصیب، عزیز فیضی، مشهد، مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی.
35. مغربی،احمدبن حیون تمیمی، (1963)، دعائم الاسلام، آصف بن علی اصغر فیضی،مصر:دارالمعارف، 2.
36.مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، (1356ش)، تفسیرنمونه،تهران: دارالکتب الاسلامیه، چهل و یکم، 2،10و24).
37. نحاس، ابوجعفر، (1409)، معانی القرآن، شیخ محمدعلی صابونی؛مکه:جامعه ام القری، 1،1.
منبع: نشریه مجموعه مقالات (قرآن و اخلاق )، ج 2
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}